روایت شب

روایت ماجراجویی

روایت شب

روایت ماجراجویی

ماجراهای مختلف دراین وبلاگ بیان میشود.

سیزدهمین روز قسمت اول

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۰۴ ب.ظ

لطف کن خفه شو!این حرف محسن به آرش بود.هردودرزندان گوانتانامو زندانی بودند.

کلی شکنجه میشدندوبعدبه صورتشان بنزین می‌ریختند.اگر همکاری نمیکردندبه قتل می‌رسیدند.

ازگروهک های مختلف گروهک تروریستی منافقین هم دربین زندانیان بودند.وظیفه آنهاشناسایی افرادی بود که قصدفرارداشتند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۰۸
Seyed Mohsen Ahmadi Falah Nejad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی