۰۷ فروردين ۰۱ ، ۱۶:۲۳
وقت آزادقسمت اول
هروقت دلت ازمحسن خون شدبیا.این حرف راحمیدبه النازگفت.ازنگاه حمیدزندگی کوتاه نبوداوتمام وقت عمرخودرابخاطرخالق آزادمیدانست.معتقدبودهرچقدرخدادلش بخواهدبه اووقت میدهددرنتیجه مرگ وزمان مرگ وقتی بدست خداباشدازدواج مفهوم نداشت.
النازدراداره اطلاعات کارمیکردوهمکارمحسن وحکم آچارفرانسه اداره اطلاعات راداشت.
الماس رابگیروبعدبگوچه فردی مورداعتمادهست؟الماس راالنازگرفت وگفت به درخواستت فکرمیکنم.
۰۱/۰۱/۰۷