۲۵ دی ۰۰ ، ۱۷:۱۱
سفره کوچک قسمت اول
پدر به پسر یک تکه سنگ کوچک طلادادوبعدگفت بده به مادرت دفعه بعد یکی به بزرگی سرت می آورم.
پدرقصدازدواج با فردی ثروتمند راداشت.میخواست پنهانی زن دوم بگیرد.چون بچه دوم سقط شده بود.ازطرفی زندگی هزینه دارد. بیشتر هم خاطرنشان کردن نسل سازی بود.
۰۰/۱۰/۲۵