روایت شب

روایت ماجراجویی

روایت شب

روایت ماجراجویی

ماجراهای مختلف دراین وبلاگ بیان میشود.

پسران ازدواج قسمت اول

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۳۲ ب.ظ

محسن و مهدی درروسیه زندگی میکردند.رویای مهدی ازدواج بودامابرادرش محسن اوراازاینکاربازمیداشت.برای نمونه اگردختری شله زرد، میآوردومهدی خوشش میآمدبااوازدواج کندبرادرش محسن به اومیگفت خانواده او، فقیرهستندبه دردت نمیخوره اونی که غذای گران قیمت میآوردرابگیرمانندچلوکباب وچلوبره و...مهدی هم میگفت راست میگی دخترهاکنه هستندنبایدباخانواده فقیرازدواج کنم.

درنزدیکی خانه آنهاسیاست مدارهاهم زندگی میکردنداماآنهااهل نذری دادن نبودند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۱۹
Seyed Mohsen Ahmadi Falah Nejad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی