روایت شب

روایت ماجراجویی

روایت شب

روایت ماجراجویی

ماجراهای مختلف دراین وبلاگ بیان میشود.
۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۲۶

دخترجن زده قسمت آخر فصل اول

خواب های ترسناک فائزه تمامی نداشت او هم دل مشغولی پورن داشت ذهنش جذب عروسک های باربی بود.جوراب شلواری سفید به همراه دامن کوتاه تن کرده بودودرخیابان راه میرفت.تن اومملوازجاذبه سکسی بود.سوارتاکسی همیشگی میشدراننده اش مجیدبودکه چشمش هیز، بود.وقتی فائزه سوارمیشدآینه داخل ماشین را سمت اوتنظیم مینمودتابه خوبی نگاهش کندواورابراندازکند.

فائزه بامجیدازدواج نمودوجشنی بزرگ تجملاتی گرفت.

نوددرصدافرادحاضردرجشن عروسی براثرکروناونوشیدن زیادمشروب مردند.

دسیسه کبری گرفته بود.او تمام تلاشش رابه نحواحسنت برای شیطان انجام داده بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۰۹
Seyed Mohsen Ahmadi Falah Nejad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی