روایت شب

روایت ماجراجویی

روایت شب

روایت ماجراجویی

ماجراهای مختلف دراین وبلاگ بیان میشود.
۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۴۵

دخترجن زده قسمت سوم

درحین تماشای تاترسکسی عاشق جوزف شد.باجوزف ازدواج نمودباکلی شادی واردقصرجوزف شد.قصری بی نهایت زیباوالبته گران قیمت این قصرراجوزف به ساراهدیه داد سپس بعدازده سال سرخوشی مرد.درسرقبرجوزف همه جن ها هم حاضر بودند.شب هاساراسرقبرش میرفت سوگواری مینمود.باورش برایش سخت بود.

دوباره جهت تاترپورن به تماشامیرفت احساسات او،تحریک میشد. ازآنجاکه افسرده بودباتن فروشی روحش را آرام مینمود.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۰۶
Seyed Mohsen Ahmadi Falah Nejad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی