روایت شب

روایت ماجراجویی

روایت شب

روایت ماجراجویی

ماجراهای مختلف دراین وبلاگ بیان میشود.

گوساله سامری قسمت اول

يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۰، ۱۲:۱۴ ب.ظ

روزگاری سامری که به دانش بلندگوی بلوتوث رسیده بودعده ای ازبت پرستان رادریک غاردرکشورکره جنوبی جمع نمودوبواسطه دانشی که داشت ازآنان خواست زیباترین گوساله ازفلزی گران بهابسازند.

بت پرستان بهترینش راساختند.سامری یک کذاب به تمام معنابودوازیک درخت توخالی هم میتوانست خدابسازد.

اودستگاه رادرون درخت توخالی گماشت.ازبت پرستان هم خورشیدی برای جهانیان میخواست.

گوساله فلزی کناریک فلوت بامبووروی صخره ای به شکل لاک پشت وده متردورتردریک درخت توخالی دارای فناوری2022میلادی درعصریهودیانی که ازدست فرعون به موسی وعصایش تکیه میزدندچگونه میبایستی همه رانوکرخویش مینمود؟

جواب سوال ساده بودترسیدن ازخدا؟!تنهافردی که خدارانمیفهمیدبایستی درعصریهودیان باموسی همراه میشدومیگفت تاخدارانبینم به اوایمان ندارم.

تاموسی رازگوساله رانفهمد.

سامری بعدازاینکه جماعتی راغرق درفرهنگ گوساله پرستی وبت تراشی نمودناپدیدشد.

روزی ابلیس تصمیم گرفت نزدموسی برودورازیکی ازتیرهایش رابگویدوموسی گفت نمیخواهم چیزی بشنوم اماخالق موسی امرکردکه به سخن ابلیس گوش فرادهد.ابلیس گفت یکی ازتیرهای من سینه زنان هست.موسی پرسیدحالاچه میخواهی؟ابلیس گفت آمرزش خالق همه را؟!موسی وابلیس رابطه ای درحال شنودداشتندمانندپاوربانکی که هنگام بودن روشنایی کارنمیکندوهنگام نبودن روشنایی کارمیکرد.

خالق موسی گفت به ابلیس بگوخالقم شنیدبروبرقبرآدم سجده کن؟!

ابلیس گفت هرگزاین اقدام رانخواهم کرد.

ابلیس درظاهرمیگفت خالق همه دانامیباشدودرباطن پنداشتش این برنامه ریزی رانداشت.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۲/۲۹
Seyed Mohsen Ahmadi Falah Nejad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی