او عاشق سفردرزمان بود.دلش میخواست روزی برسد که بداند کجای دنیای عشق ایستاده حال خودراغرق درسودای آرتورگذاشته بود.زمانیکه همه عشق خودرابه همراه کادوباخواستگاری ساده گذاشت دیگردیربود.باخودگفت کاشکی زودترمیفهمیدم همه دنیایی که درآن هستم سراب وچانه زنی هست.